لحظه ها تا اخرین نقطه خاطرات زندگی

در این ویبلاگ خاطرات زندگی . چی شرین و چی تلخ درج شده و امکان دارد که نوشته های بعضی از دوستانم باش

لحظه ها تا اخرین نقطه خاطرات زندگی

در این ویبلاگ خاطرات زندگی . چی شرین و چی تلخ درج شده و امکان دارد که نوشته های بعضی از دوستانم باش

بازی کودکانه انتخابات افغانستان

سه شنبه, ۲۱ ژوئن ۲۰۱۶، ۰۵:۳۷ ب.ظ

15 حمل بود. آن روز جمعه بود. همگی در این فکر بودند به کی رای بدهند. قلب ها مملو از شور، امید و هیجان و بعضاً هم ترس بود. سه روز پیش مکاتب، دانشگاه ها و تمام مراکز آموزشی رخصت شده بودند و یک روز قبل هم اداره ها دیگر. گفته شده بود به خاطر تهدید های تروریستان رخصتی عمومی داده شده است. مردم از تهدیدهای تروریستان نگران بودند. می گفنتد: انتخابات امسال ما مانند انتخابات پاکستان نشود. یعنی هر کس رای داد دیگر زنده نخواهد ماند. نفس ها در سینه ها حبس بود. تا اینکه آفتاب 16 حمل طلوع کرد. شنبه بود. من آن صبح زودتر از خواب بر خواستم. می دیدم هرکس در افکار و اندیشه های خود غرق است. بعضاً هم گفتگوهایی که به کی رای بدهند. اگر چند از 48 ساعت پیش کمپایین های انتخاباتی رسماً تعطیل شده بود و کسی حق تبلیغ نداشت. در این انتخابات، کاندیداهای انتخاباتی نیز مثل سال های پیش زیاد بود. در اول یازده کاندیدا بود و بعدها به هشت نفر تقلیل یافت. اشرف غنی احمدزی، عبدالله عبد الله و زلمی رسول بیشتر از هر کسی نام شان روی زبان ها بود. از آنجایی که من سن قانونی را تکمیل نکرده بودم، حق رأی نداشتم. اما رفتم تا صف های انتخاباتی را ببینم و از احساس مردم نسبت به آینده شان بشنوم. در هر مرکز صف های طولانی مردم توجه را به خود جلب می کرد. آنانی که موفق شده بودند رأی بدهند، با خوشحالی ناخن های رنگ شده خویش را به دیگرانی که هنوز در صف های طولانی منتظر ایستاده بودند نشان می دادند. برخی ها ناخن اشاره، برخی ها پنجه دست و برخی های دیگر هم نشانه های خاص خود شان همراه با ناخن های رنگ زده به نمایش می گذاشتند. شور و اشتیاق مردم واقعاً برایم امیدوار کننده بود. از اینکه مردم با علاقه تمام رأی می دادند و به نظر خود سرنوشت خود را تعیین می کردند برای من همه چیز بود. من در ناخن های رنگ زده هم وطنانم، دنیای رنگین آینده ام را می دیدم و در آن لحظه این برایم همه چیز بود. در روز انتخابات هیچ حادثه ای در کابل اتفاق نیفتاد یا حد اقل من نشنیدم. پولیس و اردوی ملی واقعاً با شهامت از سرنوشت مردم دفاع کردند. اگر چند شب بعد از تکمیل روند انتخابات، شنیدم حوادث دردناکی ناشی از حملات دشمنان در گوشه و کنار کشور اتفاق افتاده و عده ای از مردم عوام و سربازان اردو و پولیس ملی جان شان را از دست داده اند. شنیدن خبر کشته شدن هم وطنان در این روز ملی و تاریخی دردناک بود، اما نمی توانست لذت شیرینی انتخابات را از کام مردم بگیرد. از فردای انتخابات روند عادی زندگی دوباره آغاز شد. همه به کارهای شان برگشتند. قصه ها و گفتگوهای سابق، جایش را به قصه های تازه داده بود. دیگر کسی به کسی دیگر نمی گفت به فلان فرد رأی بده یا فلان فرد خوب است و فلان فرد بد. صحبت ها همه امیدوار کننده بود و مردم از حماسه ای که آفریده بودند، احساس خوشی و شادی می کردند. وضعیت کار و بازار تا حد زیاد خوب بود و امید به بهبودی و خوب شدن وضعیت هر لحظه در قلب مردم بیشتر می شد. اما هر چه زمان بیشتر می گذشت، امید مردم جایش را به ناامیدی های تازه تر می داد. اما و اگر های تازه در مورد انتخابات شکل گرفت. از تقلب های گسترده در گوشه و کنار کشور صحبت می شد. تا اینکه نتیجه ابتدایی و بعد نهایی اعلام شد. آن هم با اندکی تأخیر و همراه با شک و گمان های بی شمار. عبدالله و اشرف غنی پیشتاز انتخابات بودند، اما متأسفانه هیچ کدام آرای لازم پیروزی را به دست نیاورده بودند و انتخابات به دور دوم کشیده شد. کسی اعتراض جدی نکرد و همه به نحوی روند را قبول کردند. 24 جوزا برای برگزاری دور دوم انتخابات از سوی کمسیون انتخابات اعلام شد. از اول جوزا کمپاین های انتخابات دوباره آغاز شد. اما این بار قضیه تا حد زیاد متفاوت تر از دور اول بود. رقابت مثبت دور اول جایش را به کنایه های کاندیداها و اعضای تیم ها داده بود. هر شب در تلویزیون ها از زد و بندهای پیدا و پنهان تیم ها سخن به میان می آمد. نمایندگان تیم ها در مناظره های تلویزیونی به جان هم می افتادند و هر چه در دل داشتند بر سر و صورت هم حواله می کردند. مردم اما همچنان گیج، سر درگم و نگران قضیه را دنبال می کردند. دیگر آن شور و شوق سابق نبود. اما هر چه بود کمپاین بود و تبلیغات برای جلب آرای مردم. تا اینکه 24 جوزا نیز از راه رسید و صندوق ها برای جمع آوری آرای مردم به محلات رأی فرستاده شدند. در پایان روز هر کدام از تیم ها ادعای پیروزی داشتند. اگرچند محل های رأی آن ازدهام و شور دور اول را نداشت. دلایل زیادی برای این مطرح شد. اما آنچه عیان بود، حضور کمرنگ تر مردم در تمام محلات رأی بود. باز هم شمارش آرا، باز هم اتهام تقلب، باز هم نقد و نظر و کوبیدن رقیب. گفته شد بیشتر از هشت میلیون اشتراک کننده انتخابات بوده است. بیشتر از تعدادی که در دور اول اشتراک کرده بودند. با آنکه قرار بود در ظرف چند هفته نتیجه آرا اعلام شود، اما اکنون بیشتر از پنج ماه از 16 حمل و نزدیک به سه ماه از 24 جوزا زمان سپری شده است. اما هنوز نتیجه انتخابات اعلام نشده است. تا کنون دو بار وزیر خارجه آمریکا به افغانستان آمده است و یک بار هم معاونش. سازمان ملل که بخش عمده برنامه اش را وقف انتخابات افغانستان کرده است و نزدیک به یک هزار کارمند را برای بازشماری آرای افغانستان اختصاص داده است. اما گره کور انتخابات هر روز کورتر و سرنوشت انتخابات مبهم تر می شود. دیگر کاندیدای پیروز و غیر پیروز مطرح نیست. سخن از «دولت وحدت ملی» است که آن هم با مشکلات بی شماری همراه است. رییس جمهور افغانستان حق اشتراک در کانفرانس ولز را از دست داد. قراردادهای اقتصادی همه متوقف ماند. خزانه افغانستان ته کشید و وزارت مالیه افغانستان اعلام کرد فقط تا ماه میزان پول نقد دارد، کشور به سرعت به سوی بحران سیاسی و اقتصادی پیش می رود. اما ادعای برنده بودن انتخابات همچنان به....

عزیزالله سپهری الله داد  افغانستان

  • عزیزالله قاسمی الله داد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی